کیفرخواستی علیه روش تحقیق و دانشمندان دروغین!
«دانشگاههای ما و دانشجویان ما خلاقیت خود را از
دست دادهاند و این مسأله هزار دلیل دارد که یکی از مهمترین دلایل آن که پنهان است
از قضا روش است و این به خاطر فرمالیسمی است که در روش است و به سراغ نظریات جوهری
و محتوایی نمیروند.
استاد بزرگی کتابی نوشته است که «فقر باعث گدایی
میشود» آیا این خندهدار نیست؟
الان روش به ایدئولوژی تبدیل شده است، ما روش تحقیق
را به سرپوشی برای ضعفهای علمی خود تبدیل کردهایم. در جامعه دانشگاهی ما سوء تفاهمی به وجود آمده است که اگر روش تحقیق
بدانید، پژوهشگر میشوید، سؤالی که من دارم این است که چرا اساتید روش تحقیق ما که
کتاب هم دارند و راهنمای روش تحقیق هم دارند، چرا اینها پژوهشگر
نشدند؟
کدام یک از استادان روش تحقیق ما پژوهشگران بزرگ
مملکت ما شدند؟ بفرمایید! هیچ یک از استادان روش تحقیق ما تا این لحظه نتوانستهاند هیچ ایدهی
مشخص و پذیرفته شده علمی را در آکادمیای ما ارائه کنند. همه
استادان روش که برای من عزیز هم هستند، بیشترین درآمد، بیشترین قدرت و بیشترین
اتوریته را دارند و در همه مجامع علمی، بالاترین نفوذ را دارند.
یک تحقیقی را سال گذشته ارائه کردند که از کسانی که
از رشتههای فنی مهندسی و پزشکی به علوم انسانی میآیند، سؤال شده بود که چه چیزی
باعث جذب شما به علوم انسانی شده است؟ یکی از سؤالات این بود که به خاطر روش تحقیق
و استادان روش تحقیق. پاسخ صفر درصد! یعنی هیچ
استاد روش تحقیق در آکادمیای ایران نتوانسته یک مطلوبیت، یک محبوبیت یا یک جایگاه
مشخص برای علوم انسانی و اجتماعی ایران تولید بکند.
این یک اتهام علیه استادان روش است که باید از
خودشان دفاع کنند، که در این چهل پنجاه سال گذشته، تمام کمیتههای علمی و بیشترین
اعتبار را در اختیار داشتهاند، نخست این که با داشتن بالاترین قدرت و جایگاه، به
لحاظ نظری و مفهومی کدام کمک را به علم کردهاند، دوم این که برای اصلاح نظام
اجتماعی ایران کدام تحقیق را انجام دادهاند که به لحاظ علمی معتبر است؟ اتفاقاً من
برعکسش را میگویم. یکی از عواملی که مانع بروز خلاقیت دانشجویان میشوند همین
کارشناسان آمار هستند که اسم خودشان را استاد روش تحقیق گذاشتهاند. و هیچ کس حق
ندارد در دانشگاه حرف بزند در نهایت، مگر این که این کارشناسان آمار بیایند و
بگویند این پروپوزال، این طرح به لحاظ علمی معتبر است.
من میگویم از زاویه دیگر نگاه کنیم. یک کسی بیاید
به من بگوید که در تاریخ علم (من به فلسفه علم «جان دیویی» استناد کردم) کدام نظریه
علمی، کدام استاد بزرگ اندیشه از طریق روش تحقیق، علمی را تولید کرده است، یعنی
رفته کلاس روش تحقیق دیده، مبانی روش خوانده و بعد آمده علمی را تولید کرده
است.
هرگز پیر بوردیو و
ماکس وبر و دورکیم درس روش تحقیق نگذارنده بودند. کتابهای روش
تحقیق از 1950 به بعد آمدند. تمام اندیشههای بزرگ قبل از 1950 نوشته شدهاند. من
نمیخواهم روش تحقیق را نفی کنم. بلکه میخواهم کژکاردیهای آن را در بافت جامعهی
ایران بیان کنم، آنجایی که دانشجو میخواهد حرف بزند، به او میگوییم «رفرنست رو
بده» من میخواهم این رفتار احمقانه رفرنس دادن رو بذاریم کنار، که به اسم این که
حرف باید منبع داشته باشد، به دانشجو و محقق اجازه ندهیم بیندیشد.
این که استادی خودش بلد نیست حرف بزند و دائماً کپی
پیست میکند آراء ایکس و ایگرگ را، این به معنای ارجاع و رفرنس دادن نیست، این به
معنای این است که استاد محترم توانایی اندیشیدن ندارد، عشق ندارد، خلاقیت ندارد و
فقط دارد کپی پیست میکند آراء ایکس و ایگرگ را و اسم این را گذاشته است «علم». یک
مشت دانشمندان دروغین. دانشمندان دروغینی که
نمیاندیشند، نه عشق دارند، نه خلاقیت دارند و به جز کاسبی و به جز پول، هیچ مبنای
دیگری برای تولید فکرشان وجود ندارد و همهی این کاسبکاری و تجارت را به کمک واژه
«روش تحقیق» دارند توجیه میکنند. من مخالف رفرنس دادن
نیستم.
استاد محترمی که عمری استادی کرده و هیچ حرف حسابی
ندارد و صدها و هزاران و دهها هزار از این گونه اساتید داریم که هیچ حرفی در
آکادمیا ندارند ولی این درجات سرلشکری و سرداری و امیری دانشیاری و استادی را به
خودشان آویزان کردهاند و هیچ کس هم نمیتواند بگوید:
سردار! سرلشکر! سپهبد! تو به اعتبار چه چیزی، این درجات و قپهها را به خودت آویزان
کردهای بدون این که هیچ ایدهی مشخصی تولید کرده باشی و این درجات
نظامی که نتیجه احکام کارگزینی است که نصیب ماها میشود و از قضا آن کسی که
میاندیشد و آن کسی که میآفریند، محروم از این درجات و قپههاست و آن کسی که
اتفاقاً نمیاندیشد و کارشناس آمار است سر به سلامت میبرد و هیچ مشکلی پیدا
نمیکند.
مشکل آن کسی پیدا میکند که نظریه محتوایی ارائه
میکند نه نظریه صوری. آن کسی که درباره جامعه ایران حرف میزند را سرکوب میکنیم و
برای این سرکوب کردن هم چند تا ابزار داریم، فقط ایدئولوژی سیاسی نیست، ایدئولوژی
متد و ایدئولوژی روش هم هست. و آنهایی که دارند
کاسبکارانه در این دانشگاهها نان میخورند و روش تحقیق را به عنوان یک سفره بزرگ
برای خودشان پهن کردهاند، آنها کمتر از کسانی که دارند از ایدئولوژی سیاسی برای
سرکوب دانشگاه استفاده میکنند، آنها کمتر مقصر نیستند.
دانشجویان جوان به کمک چه چیزی دارند در این سیستم
استثمار میشوند؟
من معتقدم بیایند این
قانونی که استاد راهنما باید مقاله به اسم او و دانشجو باشد، این قانون را بر
دارند، آن وقت خواهید دید که 80 درصد از اساتید ما امکان ارتقاء پیدا نمیکنند، چون
خودشان مقاله نمینویسند. من با سرلشکرها و سردارهای دانشگاهی
مواجه شدهام که سالی 20 تا مقاله دارند مینویسند در حالی که خودش یک ساعت در 12
ماه سال نه خوانده نه نوشته نه هیچی. چگونه نوشته؟ نقشش این است که من راهنمای
روشم، راهنمای روش دیگر چیست؟ هیچی! آمده پیش من. من گفتهام درست است یا غلط و بعد
مقاله اسم اولش به نام استاد است. این چه قانونی است که به طور ساختاری داریم دزدی
علمی را رواج میدهیم؟ دزدی دانشگاهی را رواج میدهیم و حق و ناحق میکنیم؟ بله!
اگر واقعاً استاد راهنما سهم علمی و معنوی داشته باشد درست است، اما چند درصد این
جوری هستند؟ و از قضا آنهایی که سهم دارند خیلی ادعا ندارند. آن استادی که
میاندیشد و خلاق است داعیه سهیم شدن در مال فکری مردم را ندارد، اما آن اساتیدی که
این درجات دانشگاهی دانشیاری و استادی را بر دوش خودشان نصب میکنند و روش را به
عنوان یک پلیس به عنوان یک توجیه برای این سفره گسترده روش تحقیق دانشگاهی خودشان
به کار گرفتهاند، روش تحقیق را به عنوان سپری به کار میبرند تا ناتواناییهای
خودشان را به عنوان توانایی به جامعه علمی ایران تحمیل کنند.»
مرسی که امروز بهم سر زدی. یادت نر بازم بیای, عاشقتم[قلب]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل] سلام دوست ارجمند. میلاد مسعود پیامبرخدا(ص) و امام صادق(ع) بر شما مبارک. شما را به خواندن چندین مطلب بسیار جالب دعوت میکنم، از جمله: ********** [گل] >>> راه نجات از آزار و اذیت جنّ [گل] >>> پیامبرخدا(ص) فرمود: «من فرزند دو قربانی هستم». یعنی چه؟ [گل] >>> یک بسته هدیه ناب تقدیم به شما عزیز. [گل] >>> آشنایی با بهلول دیوانه، که واقعا که بود؟؟ داستانهایی خواندنی و زیبا از او. [گل] >>> معماهایی جالب و خواندنی از پیامبران ********** البته توصیه میکنم بقیه مطالب صفحه اول را هم ببینید. امیدوارم تمام لحظات زندگی را شاد و خرّم باشید. [گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام خسته نباشید , وب سایتتون خیلی پرباره,تبریک میگم آقای فلسفی شما ک میفرمایید کدوم یک از استادان روش ما پژوهشگرند... من مخالفم . مثلا کدوم یک از پزشکانی ک به بیمارشون میگن سیگار نکش... خودشون هم پابند این مساله هستن یا آیا یک کفاش , همه کفشایی رو ک میدوزه میپوشه؟؟؟؟ یا یک فقیه ک همیشه میگه امر به معروف یادتون نره اسلام...... خود این فرد پابند این قضیه هست از لحاظ عملی؟؟؟؟ پس انتظار نداشته باشید ک یک استاد روش تحقیق تبدیل بشه به یک پژوهشگر ناب.